تو حَرمت حالِ... من خدائیه
دوباره این نوکر کربلائیه
اللهم ارزقناکرب و بلا
کرب و بلا کرب و بلا
سایه سارِ کرم
افتاده رو سرم
خدا رو شکر که رسیده باز پاهام به حرم
وقتی کرب و بلا
خونَه مِه... پدرم....
حیدرِ کرّاره و .... فاطمهَ ست مادرم
الهی به حقِّ حیدر
الهی به حقِّ ارباب
الهی به حقِّ مادر
بیا سینه زنو دریاب
اِغفرلی یاالله بِ حقِّ ثارالله۴
ولایتِ... مولا اعتبارمه
نوکریِ... شما افتخارمه
تو علّتِ عزّتِ وطنی
عشقِ منی عشقِ منی
این محاله گدا
جای دیگه بره
مُهرِ کربلا تویِ.... نامه یِ زائره
بانگاه ِ شما
سلطانم حاضره
رضایت نامه بده گدا مسافره
تویِ کربلای تهران
می رسه حواله یِ طوس
ان شاءَالله شبِ جمعه
نوکرا میان به پابوس
تو برای منی من برای توام
به همه گفتم حسین من گدای توام
اومدم حرمت پرچم کرمت
سایه انداخت رو سرم آشِنای توام
الهی....
اغفرلی...
- چهارشنبه
- 5
- خرداد
- 1400
- ساعت
- 14:59
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
حسین ایمانی
ارسال دیدگاه