دل سیاهم و زر می کنی ، چشمای خشکم و تر می کنی
محو تو میشه ابالفضل تا که ، چادر زهرا رو سر می کنی
عمریه سفره داری ، هوای ما رو داری
کنج قلب نوکرا جا داری
ممنونتم رقیه ، مدیونتم رقیه
گوشه ی نگات بهم جا دادی
یالا بکوب تو سینه ، بی بی داره می بینه
هر چی می تونی واسش مایه بذار
دست خالی نمی ری ، هر چی بخوای می گیری
پس تو واسه سه ساله کم نذار
رقیه بنت الحسین ...
اسم تو روی لبا زمزمه ، قشنگ ترین نوه ی فاطمه
برای کرببلا رفتنم ، فقط یه امضای تو لازمه
درد و بلات به جونم ، بی بی مهربونم
واسه ی شما که کاری نداره
یک شب جمعه خانم ، راهی کنی گدا رو
که تو بین الحرمین پا بذاره
تاب و تبم حسینه ، ماه شبم حسینه
بابی انت و امی یا حسین
حاجت من همینه ، خدا کنه که باشم
توی دنیا و تو محشر با حسین
امیری یابن فاطمه ...
- چهارشنبه
- 5
- خرداد
- 1400
- ساعت
- 19:7
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
ارسال دیدگاه