راز شکفتن گل از ، اشگ عذار زینب است
سرمه چشم حوریان ، خاک مزار زینب است
محور قطب کائنات ، لنگر کشتی نجات
جوشش چشمه حیات ، زچشمه سار زینب است
حصن حصین ولایتش ، حبل متین متانتش
در ثمین نجات بخش ، شرم حصار زینب است
زر زره حجاب اوست ، در گره نقاب اوست
کتاب حق کتاب اوست ، خدای یار زینب است
درد رسالۀ غمش ، اشگ پیالۀ غمش
صبر حوالۀ غمش ، عشق مدار زینب است
توسن چرخ رام اوست ، زینب عرش نام اوست
کلام حق کلام اوست ، حمد نثار زینب است
از ادبش ادب خجل ، پای خرد رود به گل
او به حسین داده است ، جلوه وقار زینب است
او به حسین خواهر است ، بر دو شهید مادر است
غمش غم برادر است ، غم افتخار زینب است
یک زن وآن همه جفا ، زینب و واژه بلا
مشعل سرخ کربلا ، طلیعه دار زینب است
فاطمه را قرة العین ، خواهر شاه مشرقین
گفت برادرم حسین ، دار و ندار زینب است
روح حسین دل حسین ، چراغ محفل حسین
مرگ به قاتل حسین ، اصل شعار زینب است
شیعه و این همه وفا ، این همه مجلس عزا
نام حسین وکربلا ، ز اعتبار زینب است
غیرت او چو حیدر است ، عصمت او چو مادر است
پیش عدو سخنور است ، سکوت عار زینب است
سلاله و سلیله اوست ، فاضله و عقیله اوست
شیر زن قبیله اوست ، شکار کار زینب است
کوفه و گله شغال ، شام وسگان بد سگال
روبه و کرکسان لال ، جمله شکار زینب است
خوش زاد با وفا منم ، خاک در رضا منم
نوکر بی ریا منم ، دیده خمار زینب است
- پنج شنبه
- 6
- خرداد
- 1400
- ساعت
- 21:43
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
سید حسن خوشزاد
ارسال دیدگاه