مدینه اهلی گلون جوان ئولوبدی ننم
جوانلیقیندا قدی کمان ئولوبدی ننم
جام صبری جالاندی
حق اوستونده دایاندی
ووردولار یارالاندی
آنام لایلای...............آنام لایلای
سیزون بو آغلاماقوز رفع ملال ایلمز
آنام دا گیچسه حسن سیزی حلال ایلمز
مریض آنامین حالین رعایت ایلمه دوز
سوروشمادوز حالینی عیادت ایلمه دوز
هانسی مادر مضطر
آز سنینده مکرر
آللهدان ئولوم ایستر
آنام لایلای ................آنام لایلای
خدا میدونه چه دید درون کوچه حسن
که ذکر او شده وای شهیده مادر من
خدا به داد دل برادرم برسد
که خنده بر لب او برا برم برسد
شب ها تا سحر از غم
ذکرش گشته دمادم
کاش من سیلی می خوردم
آنام لایلای ...............آنام لایلای
مدینه غم به دل حسن نشسته دگر
ز دست مردمتان دلش شکسته دگر
ندیده خنده کسی دگر به کنج لبش
تمام هستی من فدای تاب و تبش
دائم در هیجان است
در فریاد و فغان است
فکر مادرمان است
آنام لایلای...................آنام لایلای
- جمعه
- 7
- خرداد
- 1400
- ساعت
- 16:15
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مرتضی اسکندری
ارسال دیدگاه