با شور عشق ، تاب و توانم ، درست شد
تاب و توان و روح و روانم ، درست شد
خلقت بدون لطف تو ممکن نبود نه ...
از ماندهی   ِ گل ِ تو ، جهانم ، درست شد 
بی شک دلیل زندگی من شدید و بعد ...
جانم ، جوانی ام ، هیجانم ، درست شد 
نبضم اگر نبودی از اول ، صدا نداشت
با ذکر یا علی ، ضربانم ، درست شد 
کارم گرفته بود و گره خورده بود و تا ...
دیدید ، لحظه ای نگرانم ، درست شد
با گـندمـی که فاطمه در آسـیاب کرد  
با دست ِ مهربان تو نانم ، درست شد 
مهر و ولای فاطمه توحید اقامه کرد 
نام تو را که گفتم ، اذانم ، درست شد 
از بـُهت ضربه ی تو به خندق ، دهانشان...
شد باز و بسته ، واژهی جانم ، درست شد
ممنونم از خدا که به عشق تو جای خون
رود  ِ شـراب در شـریـانم ، درست شد
توصیف  ِ شأن  ِ تو ، بخدا کار من نبود 
گفتـم علـی و فـن  ِ بیـانم ، درست شد 
- دوشنبه
 - 10
 - خرداد
 - 1400
 - ساعت
 - 11:16
 - نوشته شده توسط
 - طاهره سادات مدرسی
 
- شاعر:
 - 
                            
روح الله قناعتیان
 

                
                
                                
                                
                                
                                
                                
                                
    
    
    
    
                
                
ارسال دیدگاه