#سبک_ام_مصائب_یعنی
#شیخ_الائمه_آقا
بنداول
شیخ الائمه اقا
تو اسوه ی ایمانی
هدیه ای از یزدانی
مفسره قرانی
شیخ الائمه آقا
روح حقایق هستی
قرآن ناطق هستی
امام صادق هستی
شیخ الائمه اقا
وقتی دعا می کردی
خدا خدا می کردی
چه گریه ها می کردی
شیخ الائمه اقا
به محضرت کاش بودم
دورو برت کاش بودم
کبوترت کاش بودم
غریب ای غریب آقام
بنددوم
برات بمیرم آقا
یه عده ای بی حرمت
می کردن هتک حرمت
اتیش زدن به حجره ت
برات بمیرم آقا
بال و پرِ تو ریختن
دور و برِ تو ریختن
روی سرِ تو ریختن
برات بمیرم آقا
تو رو که مضطر بردن
با چشمای تر بردن
شبیه حیدر بردن
برات بمیرم آقا
که نمکت رو خوردن
ولی تو رو آزردن
تو رو به زور می بردن
امون از دله آقا
بندسوم
برات بمیرم آقا
تو رو شبونه بردن
چه ظالمونه بردن
با تازیونه بردن
برات بمیرم آقا
با قلب خونت بردن
و نیمه جونت بردن
کشون کشونت بردن
برات بمیرم آقا
ابن ربیع نامرد
که هتک حرمت میکرد
به صورتت سیلی زد
ابن ربیع ملعون
وقتی تواون تاب و تب
می کشیدت با مرکب
افتادی یاد زینب (س)
افتادی یاد عمه
وقتی تورو با اجبار
با اذیت و با ازار
بردن میون انظار
امان از دله زینب(س)
- دوشنبه
- 10
- خرداد
- 1400
- ساعت
- 16:38
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
مجید مراد زاده
ارسال دیدگاه