در امتداد کوچ غریب ستاره ها
رونق گرفت ظلمت ِ دارالاماره ها
باقی نمانده بود بجز خطی از کتاب
از دین نمانده بود بغیر از مناره ها
در آن زمان که در خفقان در سکوت شوم
گم می شدند خیل صداها اشاره ها
صدها هشام از دم پاک تو جان گرفت
از باغ چشم های تو سر زد زراره ها ...
مردم چرا رعیت آل امیه اند
وقتی به سوی توست همه راه چاره ها
پیش صداقت تو حقیر ند واژه ها
پیش سخاوت تو چه اندک، شماره ها
چشمم به خون نشسته از آندم که خوانده ام
تو بر زمین کشیده شدی و سواره ها ...
آتش زدند خانه ی امن تو را، و شکر
پروانه ای نبود میان شراره ها
#
باید برای تو حرمی ساخت از طلا
باید نوشت نام تو را بر نگاره ها
ما لایق زیارت قبرت نبوده ایم...
ای زائر بقیع تو ماه و ستاره ها
- دوشنبه
- 10
- خرداد
- 1400
- ساعت
- 23:2
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
سیده فرشته حسینی
ارسال دیدگاه