آه~ دوباره یه کوچه یه آقا
مثل حیدر ع غریبه خدایا
آه~ دوباره یه قلب شکسته
باز~ طناب و دوتا دست بسته
بازم صحبت از یک دره
از یک آقای مضطره
انگار فاطمیه(س) شده
روضه روضهء مادره
آقاجان امام صادق(ع)
از~ چشای دلم خون میباره
حتی عمامه بر سر نداره
پا~ برهنه کجا میبریدش
احترامی به موی سپیدش
این نانجیبا کافرن
خصم آل پیغمبرن
با چه حال و وضعیتی
دارن آقا رو میبرن
آقاجان امام صادق(ع)
گریه و اشک و زاری و هق هق
غرق ماتم شده قلب عاشق
این دلم غصه دار بقیعه
با چه بغضی کنار بقیعه
از غصه در تاب و تبم
اومده جونم بر لبم
با مادرش گریه کنِ
روضهء شیخ مذهبم
آقاجان امام صادق(ع)
- دوشنبه
- 10
- خرداد
- 1400
- ساعت
- 23:17
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
عماد بهرامی
ارسال دیدگاه