• دوشنبه 3 دی 03


اشعار شهادت امام حسن (ع) ( چه قدر بوی دل و موی پریشان آورد )

1188

چه قدر بوی دل و موی پریشان آورد

از سر نیزه نسیمی که وزیدن دارد

خیزران بر لب تو می زند آتش بر دل

می کشم آه که این آه کشیدن دارد

گاه گاه از دل آشفتۀ خود می پرسم

غنچه ای خشک که پرپر شده چیدن دارد؟

عید قربان شده و نوبت تو شد اما

خنجر این بار چرا قصد بریدن دارد؟

کاروان تو کجا و من خسته اما

دل من هم به خدا شوق رسیدن دارد

 

سید محمد جواد شرافت

  • جمعه
  • 8
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 16:14
  • نوشته شده توسط
  • عفاف

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران