نزار رویِ زمین مانَد این سلامِ غریب
کسی که هست مُلَقَّب به مستِ جامِ غریب
غریقِ ناز و نِعَم گشته ام خدا را شکر
ز جود و بخشش و خیرِ علی الدوامِ غریب
تمامِ زندگی ام را به زیر دِینِ توام
فدای تو همه هستم نیکنامِ غریب
گدایِ صادقِ آلِ عبا شدن عشق است
بزار تا که بمانم منم غلامِ غریب
علی واری و لطف تو میرسد به همه
بگیر دست مرا شاهِ بامرامِ غریب
مرا در اهلِ نظر برده تا به عرشِ خدا
نمی از نمکِ سفره ی طعامِ غریب
دلیلِ عزّتی و برکت از تو میبارد
ز بس نهاده خدا عشق بینِ نامِ غریب
کمک رسان که دهم نذرِ روضه ات چیزی
که تحفه ایی شود این به احترامِ غریب
دوباره نم نم بارانم ایهاالصادق
برات گریه کنم سیِّدِ عِظامِ غریب
بساطِ روضه ی تو پهن روضه خوان گوید
تویی عشقِ حقیقیِ ناتمامِ غریب
تو را پیاده چه بَد پشت مَرکَبَش میبُرد
نکرد حیا ز سنِ تو بامقامِ غریب
تو را به جرمِ کدامین گناه رنجاندند
جفا نمود به تو ای مهِ تمامِ غریب
شدی قتیلِ ستمها و زهر شُکرِ خدا
سرت بریده نشد از قفا امامِ غریب
- چهارشنبه
- 12
- خرداد
- 1400
- ساعت
- 11:16
- نوشته شده توسط
- طاهره سادات مدرسی
- شاعر:
-
رضا آهی
ارسال دیدگاه