• جمعه 2 آذر 03


امام علی (ع) در شعر مولوی -(گفت پيغامبر علي را کاي علي/شير حقي پهلوان پردلي)

8089
11

گفت پيغامبر علي را کاي علي/شير حقي پهلوان پردلي

ليک بر شيري مکن هم اعتماد/اندر آ در سايه‌ي نخل اميد

اندر آ در سايه‌ي آن عاقلي/کش نداند برد از ره ناقلي

ظل او اندر زمين چون کوه قاف/روح او سيمرغ بس عالي‌طواف

گر بگويم تا قيامت نعت او/هيچ آن را مقطع و غايت مجو

در بشر روپوش کردست آفتاب/فهم کن والله اعلم بالصواب

يا علي از جمله‌ي طاعات راه/بر گزين تو سايه‌ي خاص اله

هر کسي در طاعتي بگريختند/خويشتن را مخلصي انگيختند

تو برو در سايه‌ي عاقل گريز/تا رهي زان دشمن پنهان‌ستيز

از همه طاعات اينت بهترست/سبق يابي بر هر آن سابق که هست

چون گرفتت پير هين تسليم شو/همچو موسي زير حکم خضر رو

صبر کن بر کار خضري بي نفاق/تا نگويد خضر رو هذا فراق

گرچه کشتي بشکند تو دم مزن/گرچه طفلي را کشد تو مو مکن

دست او را حق چو دست خويش خواند/تا يد الله فوق ايديهم براند

دست حق ميراندش زنده‌ش کند/زنده چه بود جان پاينده‌ش کند

هرکه تنها نادرا اين ره بريد/هم به عون همت پيران رسيد

دست پير از غايبان کوتاه نيست/دست او جز قبضه الله نيست

غايبان را چون چنين خلعت دهند/حاضران از غايبان لا شک به‌اند

غايبان را چون نواله مي‌دهند/پيش مهمان تا چه نعمتها نهند

کو کسي کو پيش شه بندد کمر/تا کسي کو هست بيرون سوي در

چون گزيدي پير نازک‌دل مباش/سست و ريزيده چو آب و گل مباش

ور بهر زخمي تو پر کينه شوي/پس کجا بي‌صيقل آيينه شوي
شاعر: مولوی

  • دوشنبه
  • 1
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 11:36
  • نوشته شده توسط
  • سعید رضایی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران