فضای شهر مدینه دوباره روحانی ست
نماز پنجره هایش چقدر عرفانی ست
مگر چه عید بزرگی رسیده که امشب
در آسمان و فلک جشن نور افشانی ست
عجب شبی! همه جا ریسه بسته جبرائیل
عجب شبی! همه ی کهکشان چراغانی ست
ولیمه می دهد امشب پیمبر رحمت
چقدر سفره ی این بزم پهن و طولانی ست!
فرشته ها سرشان گرم کار و...؛ میکائیل
به فکر پخت و پزِ سور و ساتِ مهمانی ست
درون سفره مِی ناب و ساغر آوردند
کلیم و خضر دلی از عزا در آوردند
ستاره ها همه بی تاب دیدن داماد
گرفته اند حسودان کورْ دل غمباد
وضو گرفته و با احترام باید گفت:
-جناب حضرت داماد! شاخه ی شمشاد!-
تمام آینه های مدینه غش کردند
نگاه فاطمه تا در نگاه شان افتاد
کلید باغ جنان را خدا مراسم عقد
به این عروس سرِ سفره زیر لفظی داد
ترانه ی لب داوودِ خوش صدا این است:
علی و فاطمه پیوندتان مبارک باد!
خدا به حور و ملک گفت تا که دف بزنند
بس است گفتن تسبیح و ذکر، کف بزنند
شاعر:وحید قاسمی
- شنبه
- 9
- دی
- 1391
- ساعت
- 7:2
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه