روح زلال آینه سرشار از عشق توست
جسم لطیف غنچه و گل ظرف جان توست
تو برتری زهرچه که زیباست فاطمه
ای بهترین که حور وملک پاسبان توست
ای مرغ حق که آتش کین سوخت درگهت
ای جاودانه در دل ما آشیان توست
جسمت به خاک گرچه نهان کرد مرتضی
تاریخ را تو روح وزمان درعنان توست
چون هستی تمامی هستی ز هست توست
تنها فدک نه عالم امکان از آن توست
تو کوثری ورحمت تو بیکرانه است
چشمان ما به مرحمت بیکران توست
- چهارشنبه
- 26
- خرداد
- 1400
- ساعت
- 13:24
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
سید ناصر ولائی زنجانی
ارسال دیدگاه