روز جشن وسرور و شادیهاست
خنده در کوچه های شب پیداست
غرق نور است آسمان و زمین
روز میلاد یوسف زهراست
اوست تنها کلیدِ باب نجات
برکمال و جمال او صلوات
زیبا ز گل و ز هر چه زیبا مهدیست
زهرا گل و گل به باغ زهرا مهدیست
هر غنچه و گل دو روز باشد شاداب
تنها گل ماندگار مولا مهدیست
من عطر تو را زهر کجا می بویم
هر کجا که رسم از تو سخن می گویم
گر دیدن روی تو مرا ممکن نیست
با یاد تو من همیشه گل می بویم
آتش عشق تورا در جان خود افروختم
بهر دیدار تو عمری چشم بر در دوختم
شمع رخسار تو را پروانه وش گشتم ولی
چون ندیدم روی تو در حسرت تو سوختم
- پنج شنبه
- 27
- خرداد
- 1400
- ساعت
- 16:16
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
سید ناصر ولائی زنجانی
ارسال دیدگاه