این كه جاری شدست كوثر ماست
سیب تنهایی پیمبر ماست
این كه یك شب نشسته زیر كساء
چادرش سایه سار محشر ماست
آن قدر مهربان و دلسوز است
همه جا فكر روز آخر ماست
هر چه خواهم نگفته می داند
راست می گفته اند مادر ماست
پدر و شوهر و پسرها نه
نوكرش هر كه هست سرور ماست
ردّ پایش همیشه تازه و تر
به روی خاطرات دفتر ماست
میوه ی شاخسار توصیفش
هر زمان چیده ایم نوبر ماست
مزرع سیب عطر یاس سپید
ابر باران كه شور آور ماست
یادگار تبسم زهراست
یادگاری كه روح پرور ماست
در هجوم هزار سنگ بلا
گر چه از شیشه هست سنگر ماست
دختر آفتاب و همسر ماه
ای شب قدر حضرت مولا
قلم ما كجا و قدر شما
اسم تو دسترس ترین ساحل
روح تو بیكران ترین دریا
عرشیان را تو شهره بر زهره
فرشیان را تو حضرت زهرا
گوشه چشمی به ما نما امشب
ای شفاعت كننده ی فردا
تو همان هدیه ای كه بر پدرت
داده یزدان به لیلة الاسراء
ای ستون چهارده معصوم
بی تو بی محورند آل كساء
من چگونه بگویمت انسان
یا چگونه بخوانمت حوراء
نام تو خلق كرده این گُل را
عطر تو آفریده این دل را
روشنا دیدنت نخواهد چشم
زین سبب رو گرفتی از اعما*
ما مریدان راه مجنونیم
عاشقان قبیلۀ لیلا
هدیه ی روز مادرت مادر
صد و ده بار ذكر یا حیدر
شاعر:حسین خلج
- شنبه
- 9
- دی
- 1391
- ساعت
- 15:28
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه