• دوشنبه 3 دی 03


روشن تر از شکوه تو هفت آسمان نداشت

36554
1

روشن تر از شکوه تو هفت آسمان نداشت
دریای پر تموج روحت کران نداشت
یوسف تر از حضور تو ای مصر منزلت
سیر هزار منزل این کاروان نداشت
مهریه زلال تو بانو اگر نبود
این باغ های معرفت آب روان نداشت
دیدند یازده چمن از دامنت شکفت
یعنی که باغ نسل محمد خزان نداشت
این روزگار پیر که شعر امید خواند
پیش از طلوع شرق تو طبع روان نداشت
گردِ به باد رفتۀ صحرای غفلت است
هر کس به دیده، خاکی از این آستان نداشت
آن جا که قدر تو چو شب قدر شد نهان
دیگر شگفت نیست که قبرت نشان نداشت
عطر مزار تو به دل عاشقان توست
در جلوه زار تو همه هستی از آن توست
پیر خرد به محفل تو خردسال بود
استاد عشق، بی مددت بی کمال بود
بی تو زمین، جهنم نارنج درد بود
بی تو بهشت باغچه سیب کال بود
شوقی به هر مَجاز که حتی مُجاز شد
غیر از تو ای حقیقت روشن، خیال بود
در غیر آسمان تو، ای آبی نجات!
بالی اگر گشود دل ما وبال بود
اشکی اگر به گونۀ معراجی ات نشست
بال فرشتگان خدا دستمال بود
گفتند نقد مهریه ات آب بوده است
یعنی تمام زندگی تو زلال بود
از این بساط خاک سه فالی که می زدی
دستاس و چهار بالش و ظرف سفال بود
مدح تو خارج از قفس واژه های ماست
این ها که گفته ایم تماماً مثال بود
واژه کجا مقام تو ترسیم می کند
وقتی نبی ز فاطمه تکریم می کند  
شاعر:جواد محمد زمانی

  • شنبه
  • 9
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 8:33
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران