علاقه ام نه به قصر و نه مایل تاجم
فقط فقط و فقط بر حسین محتاجم
زنام اقدس او آنقدر روم به عروج
که گاه حس من است این که مرد معراجم
زبان گشوده به به کفر و اناالحسین گویم
جزای همچومنی دار ومن چو حلاجم
به طفل مدرسه که نام او به لب دارد
فدای او دل و جانم که او بود خواجه م
نوشته نام حسین را به خیمه درخانه
طواف آن که کنم گویم لینک الحاجم
بر آن لب زعطش خشک وداغ و پر ترک اش
تمام عمر نگریم اگر، چو حجّاجم
اگر زسجده بر او عقل می کند نهی ام
بگویمش زصف ات من از اوّل اخراجم
به وقت گفتن نامش خداست در قلبم
به غیب، ناظر جام جهان منم یا جم؟
شکوفه های بهشتی به دست چون خیزم
به زیر پای تمام حسینیان ریزم
*ترجمه شعر استاد شاهی اردبیلی
- شنبه
- 5
- تیر
- 1400
- ساعت
- 11:39
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
سید ناصر ولائی زنجانی
ارسال دیدگاه