• دوشنبه 3 دی 03


اشعار شهادت امام حسن (ع) (من ِ نالایق اگر تشنه ی دیدار توام )

1252
2

من ِ نالایق اگر تشنه ی دیدار توام

از طفولیتم ارباب گرفتار توام

 

نیستم مستحق این همه لطف و کرمت

تا نفس میکشم ای شاه بدهکار توام

 

چون به دربار شما آمد و رفتی دارم

خلق گویند که من محرم اسرار توام

 

گریه کردن به تو را مادر من یادم داد

فخرم این بس که سیه پوش و عزادار توام

 

تو به پیشانی من مُهر قبولی زده ای

تا بدانند همه نوکر دربار توام

 

جان زهرا بَرِ کس مُشت مرا باز مکن

هر چه هستم به تو وابسته ام و خار توام

 

نگرانم برسد روز جزا و بینی

که من ِمرثیه خوان در صف اغیار توام

 

چه شود لحظه ی مرگم همه بینند که من

دست بر سینه ام و مات به رخسار توام

 

بی وفایی مرا جان ابالفضل ببخش

من که پابست تو و مست علمدار توام

 

من ِ بی قدر و بها را تو بهایم دادی

گرچه بی مایه فطیر است خریدار توام

 

به غباری که نشسته به سر و روت قسم

تاقیامت خجل از مادر بیمار توام


سعيد خرازي

 

  • شنبه
  • 9
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 14:0
  • نوشته شده توسط
  • عفاف

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران