ای که باب رحمتی بگشوده ای در هَر سَرا
وی کریمی که کریمان را تویی دست سَخا
من گدایم ، من گدایم ، من گدایم ، من گدا
عید فطر آمد الهی ، کن عطایم کن عطا
من که دور از بارگاه و آستانت بوده ام
مرغَک بی بال وهم بی آشیانت بوده ام
بار عامی دادی ومنهم به صدشور آمدم
خوان احسانت گشودی،میهمانت بوده ام
من گدایم ،من گدایم ،من گدایم ،من گدا
عید فطر آمد الهی ، کن عطایم کن عطا
بارالها دَر گُشودی ، خانه راهَم داده ای
با همه بار گناهانم پناهم داده ای
آنقدرخوب وکریمی گشته ام یارب خَجل
خواستم هرآنچه را یاآنچه خواهم داده ای
من گدایم،من گدایم،من گدایم،من گدا
عید فطر آمد الهی ، کن عطایم کن عطا
(نادر) شوریده سَر دِلرا بریده از همه
داده دل زِین دَهر فانی بَر حسین فاطمه
قسمتش کن بارالها بار دیگر کوی او
نوحه ای دیگر بخواند در کنار عَلقمه
من گدایم،من گدایم،من گدایم،من گدا
عید فطر آمد الهی ، کن عطایم کن عطا
- شنبه
- 12
- تیر
- 1400
- ساعت
- 19:16
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
حاج نادر بابایی
ارسال دیدگاه