بلبل بِنال موسم آه و فغان رسید
فصل خزانِ زود رسِ گُلوَشان رسید
بر باغ لاله صر صر بیدادگر وزید
ماه عزا غم و مُحَنِ باغبان رسید
سرو سَهی خمیده قد و یاسمن فِسُرد
جَیش بلا به غارت گل بی امان رسید
معشوقرا تشکّر ازعاشق به اوج شد
مردان حق به مرحله ی امتحان رسید
آمد ندا رِضاً ًبِقَضائِک زِ هر گلو
اَحسَنتَ گفت و ارجِعیِ لامکان رسید
شمشیرها به پیکر عشّاق در فرود
اِهداء جان به جنَّتِیِ لامکان رسید
چشم ملک به گریه شد از غرّش خدنگ
آن لحظه که به دیده و بر آبِدان رسید
ازحرمله چگویم عذابش شدید باد
تیرسِه دَم به حنجرِ یک نیمه جان رسید
شدخنجرو بریده شد آن حنجر لطیف
بر بازوی حسین پدر مهربان رسید
آه ازدل حسین و فغان از دل رباب
ازخیمه وزمعرکه بر آسمان رسید
ششماهه بین لیاقت وارزندگی نگر
خونین گلو به جایگهِ گشتگان رسید
وابسته ی برادر خود بوده عاقبت
لبخنده زد به اکبرخود درجنان رسید
یاد علیِّ اصغر این نوحه « منتظِر»
شدیک جرقّه بردل آتشفشان رسید
- دوشنبه
- 21
- تیر
- 1400
- ساعت
- 22:19
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
ارسال دیدگاه