نسيم مشكبوى گل پيام يار مى دهد
شميم دلنواز او به دل قرار مى دهد
هزارها ترانه از هزاره ميرسد به گوش
نويد وصل گلشن و گل و بهار مى دهد
سه شنبه روز نيمه ى مه صيام، شد عيان
امين وحى مژده ى حضور يار مى دهد
ز شرق دين احمدى دميده نور سرمدى
دمادم البشاره از رخ نگار مى دهد
شكفته غنچه ى حسن به خُلق و خُوى مصطفى
جمال انورش صفا به ليل تار می دهد
شباب باغ عدن را بغل گرفته فاطمه
نشان به جدّ و باب خود به افتخار مى دهد
هماى پيك مغفرت عزيز اهل معرفت
به غمزه با نگاه خود چنين شعار مى دهد
منم چهارمين نفر ز پنج اُمّت كسا
صلاى سلم و ارتضا بهر ديار مى دهد
منم رضاى خاطر محمّد و وصیّ او
كه روز محشر حق بمن بس اختيار مى دهد
اگر چه واقفم بر اين مشيّت از ره رضا
گُل جمال من فلك بدست خار مى دهد
بحال زار گل چنان هزاره ناله ميكند
كه ديده گان ز خون دل شراره بار مى دهد
ز راه كينه همسرم مرا به سمّ مى كشد
كجا شرنگ مهلكى به يار، يار مي دهد
ولى خوشم كه مادرم كنار قبر اطهرش
براى دفن پيكرم مرا مزار مى دهد
فداى جان مادرم كه هر كجا وجود او
به همجوار خود بسى خوش اعتبار مى دهد
بياد و عشق مجتبى نوشتم اين چكامه را
"صفا" بدست دوستان بيادگار مى دهد
- دوشنبه
- 4
- مرداد
- 1400
- ساعت
- 11:23
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
حاج ناصر تبسمی اردبیلی
ارسال دیدگاه