يا فاطمه امشب مسلمانان غمين است
از سوز داغ مرگ زين العابدين است
در ماتم نور دو عين _ مولا على ابن الحسين
نالان و زاريم _ دل بى قراريم
رخت سيه پوشيده هر اهل تولّا
بزم عزا بر پاست در هر سو به مولا
جاريست از چشمان شيعه اشك حمرا
چون ماتم دلبند ختم المرسلين است
در ماتم نور دوعين _ مولا على ابن الحسين
نالان و زاريم _ دل بى قراريم
ماه محرّم بود امام پاك و معصوم
دشمن ورا با زهر كينه كرده مسموم
باعث هشام و يا وليد پست و ميشوم
از بهر هر دو نار دوزخ در كمين است
در ماتم نور دو عين _ مولا على ابن الحسين
نالان و زاريم _ دل بى قراريم
تنديس صبر و حلم و آزادى و حكمت
چارم امام امت داراى شوكت
پور حسين ابن على كان كرامت
مثل پدر قربان قرآن مبين است
در ماتم نور دو عين _ مولا على ابن الحسين
نالان و زاريم _ دل بى قراريم
در كربلا شد شاهد مرگ برادر
بند رسن در گردن و دستان خواهر
هنگام غارت ديد عترت زار و مضطر
اعدا محيط اندر يسار و در يمين است
در ماتم نور دو عين _ مولا على ابن الحسين
نالان و زاريم _ دل بى قراريم
زهرا ورا با زينبش چون ديد همدوش
درياى مهر و رأفتش افتاد در جوش
ز آنرو گرفت اندر بقيع او را در آغوش
در ماتم نور دو عين _ مولا على ابن الحسين
نالان و زاريم _ دل بى قراريم
افسوس قبرش رونق زائر ندارد
امّا چه غم مادر اگر در پيش دارد
حتماً احبّان را به مادر مى سپارد
هر چند هر دو يار كُلّ مؤمنين است
در ماتم نور دو عين _ مولا على ابن الحسين
نالان و زاريم _ دل بى قراريم
- دوشنبه
- 4
- مرداد
- 1400
- ساعت
- 21:18
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
حاج ناصر تبسمی اردبیلی
ارسال دیدگاه