زبان الکن امشب بر سر شوق و نوا آمد
ز شرق کعبه طالع شد دلا نور هُدا آمد
حجاب فصل را بدرید دست قادر مُطلق
نوید وصل واصل شد علیّ مُرتضی آمد
علی مولود مسعودی که در مأمن سرای حق
ز مادر زاده شد در معبد اُمّ القُرا آمد
نخستین اختر برج امامت حیدر کرّار
بانس و جن و حورا و ملائک مقتدا آمد
قسیم و نار و هم جنّت بود آن ساقی کوثر
شفیع روز محشر منجی یوم بلا آمد
امام و رهبر عالم ولیّ لم یلد یولد
امیر مؤمنان قاضیّ دیوان جزا آمد
سزایش لافتی اِلّا علی روح الامین گفتا
مقامش را همین بس از خدایش هل اَتی آمد
ببین فرّ ولادت را خدا در کعبه میخواند
که ای بنت اسد اُدخل سروش لا یُری آمد
بیا در حصن ما اینجا سرای امن و احسان است
نهان از دیدۀ اغیار یار مصطفی آمد
ولادت در حریم کعبه کویش قبلۀ عالم
جهان غرق تنعُم شد نعیم بی ریا آمد
حبیب ذات حق ممهور بر مُهر ولایت شد
ز بطن مادرش سرگرم توحید و ثنا آمد
چه مولودی که بودش میهمان خالق داور
ز پشت پردۀ اسرار مستور عطا آمد
رموز معرفت در مکتب حیّ ودود آموخت
باسرار نهان شد آشنا آن مه لقا آمد
دلش آکنده از مهر و وفا منشور حق بر دل
سلامش داد زمزم مروه خاضع با صفا آمد
فلک عقد ثریّا بست بر گردن که مسرورم
قمر با شمس پنهان شد که شمس و الضُّحی آمد
برای عرض تبریک از سما لاهوتیان نازل
برای تهنیت کرّوبیان خوش صدا آمد
ایا ای اُمّت غافل منادی میزند فریاد
کفیل اهل عصیان شافع روز جزا آمد
هر آنکه ذرّه ای مهر علی را در دل افشاند
ورا از نار دوزخ مژدۀ عفو خدا آمد
علی صفدر علی حیدر علی سرور علی برتر
علی والا علی مولا به کُلّ ماسوا آمد
علی ای علّت تکوین و فخر عالم خلقت
گدای بینوائی بر درت اینک « صفا » آمد
- سه شنبه
- 5
- مرداد
- 1400
- ساعت
- 14:19
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
حاج ناصر تبسمی اردبیلی
ارسال دیدگاه