سلام ای منجی بر حق شیعه
ســلام ای آخــرین ماه مدینه
ســلام ای ســالک قــرآن آئین
سلام ای شب چراغ مکتب ودین
ســلام ای آیت حق را تجــلا
سلام ای وارث زهــرا طـاها
شده خون اشک دیده درفراغت
کجـایی یا بن الزهـرا من فدایت
زهجرانت شده رخساره ام زرد
گـرفته این دلم را غـصه و درد
شب و روزم چونی مولا بنـالم
زنـای آیــد بــرون آوای مــاتم
بیا مهــدی شود دلهــا پرازنـور
زیمن مقـدمت شادان و مسرور
جهــان بی تو ندارد ذره شـوقی
دگربردل نه شوراست ونه ذوقی
بجـان اصغـــرشــش مــاهه مولا
به خشگــیده لب آن مـاه سیمــا
به اشـگ و ناله ی جــانسوز مادر
که نــام اصغـــرش را بـوده ازبـر
(جـوانـی) این چنــین دارد تمـنا
بیــا ای یوســف صــدیقه زهـــرا
- شنبه
- 9
- مرداد
- 1400
- ساعت
- 22:21
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
موسی جوانی تبریزی
ارسال دیدگاه