به روی نی، بزند شانه باد موی تو را
و آفتاب عوض کرده رنگ و روی تو را
چقدر جای تو و گاهواره ات خالی ست
هنوز می دهد این خیمه گاه بوی تو را
رباب بعد تو هر شب به خواب می بیند
گرفته است هدف حرمله گلوی تو را
همان سه شعبه که بر حنجر تو زد بوسه
شکافت مشک و سر و دیده ی عموی تو را
قرار بود عصای حسین باشی تو
به باد داد ولی شمر آرزوی تو را
تو کیستی؟ که ملائک همه به قصد شفا
به چشم خویش بمالند خاک کوی تو را
- چهارشنبه
- 13
- مرداد
- 1400
- ساعت
- 15:25
- نوشته شده توسط
- محدثه محمدی
- شاعر:
-
ناشناس ؟؟؟
ارسال دیدگاه