امشب مدینه جنّت الاعلای عشق است
طوفانِ رحمت خورده بر دریای عشق است
در خانه ی موسی ابن جعفر غصّه ای نیست
چون که شب میلاد یک آقای عشق است
فوج مُلک ...بهرِ زیارت آمد انگار
وردی نهفته بر روی لبهای عشق است
(ای عاشقانِ کلّ ِ دنیا...جان رسیده )
(سر را فرود آرید چون سلطان رسیده)
آمد امامی که شریف و مهربان است
آمد بزرگی که یقیناً خوش بیان است
ارثیه ها دارد ز حیدر ..حضرت عشق
آمد کسی که بی گمان زهرا نشان است
از نسلِ این آقا قیامت ها بپا شد..
او جدّ ِ پاکِ حضرت صاحب زمان است
(این ضامن آهوست دریای عطوف است)
(تنها... امامِ مهربانی که رئوف است)
یاران !،بشارت آمده فرزندِ زهرا...
او بضعه ای باشد برای جانِ طاها...
آمد علیِ دیگری ...مانندِ حیدر..
آمد امامِ دیگری ...مانندِ مولا...
سرشار از لطفش تمامِ کائنات است
او دستگیری می کند از کلّ ِ دنیا
(او آبروداری کند با یک اشارت..)
(کارش کرامت در کرامت در کرامت)
آمد امامی که سراپا فیضِ نور است
آمد امام مهربانی که صبور است
در دامنِ تطهیر آمد حضرت عشق
رجس و پلیدی ها یقین دارم که دور است
در خانه ی موسا قیامت کرده آقا..
از یُمنِ او کلّ ِ جهان شور و نشور است
(سلطان رسیده ..محشرِ کبرا رسیده)
(جانِ علی و حضرت زهرا رسیده)
باید که رو آریم بر آقای مشهد..
تا خاطره سازیم با شبهای مشهد
با جرعه ای از آب سقاخانه ..مستیم
باید بخوانند ما همه شیدای مشهد
گرد و غبارِ این حوالی..چون مسیح است
دلها گره خورده فقط در پای مشهد
(ما زائرانِ بینوای ثامن هستیم)
(چونکه دخیل مقتدای ضامن هستیم )
- پنج شنبه
- 14
- مرداد
- 1400
- ساعت
- 12:7
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
محسن راحت حق
ارسال دیدگاه