آخرین شب را به گریه سر نکن ای خواهرم
چشمهایت را بیا و تر نکن ای خواهرم
گوش کن دختِ علی غرّنده باش و استوار
حال و روزت را چنین مضطر نکن ای خواهرم
وقتِ گریه نیست ای بانوی صبر و عاطفه
حرف ها دارم..خودت پرپر نکن ای خواهرم
بعدِ من بدجور حرمت می رود از این حرم
پس مقاوم باش و گریه سر نکن ای خواهرم
بر گلویم بوسه زن امّا میانِ قتلگاه..
خیره چشمانت سوی حنجر نکن ای خواهرم
گر که دیدی شمر می آید سراغم..صبر کن
دستهایت حائل خنجر نکن ای خواهرم
بی حیایی از خصوصیات اهلِ کوفه است
بعدِ من غفلت از این معجر نکن ای خواهرم
وقتِ غارت این سه ساله می رود در زیرِ پا
دلشکسته باز هم دختر نکن ای خواهرم
صبر..تنها صبر..چاره ساز باشد ای گلم
آخرین شب را به گریه سر نکن ای خواهرم
- پنج شنبه
- 14
- مرداد
- 1400
- ساعت
- 12:49
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
محسن راحت حق
ارسال دیدگاه