این ورق هایی که در گودالِ غم روی هم است
در حقیقت مصحفِ درد ست و اوجِ ماتم است
خاک می پاشد به روی پیکرت..بادِ صبا
غافل از اینکه تنِ تو قبله گاهِ عالم است
کاش می شد عضوهایت را کنارِ هم گذاشت
منفصل از هم جدا از هم وجودم پُر غم است
زیرِ این خورشید می سوزی حسین..بی پیرهن
اینکه می سوزد دلش بهرِ شما، یک مَحرم است
چاره ای اصلاً ندارم می روم از قتلگاه
یاورم آه است و اندوهی که آنهم یکدم است
می روم امّا سپردم جسمِ خونینت به خاک
آبروی هر دو عالم غرقِ ماتم عالم است
بعد از این می خوانم این مجموعه را جسم الحسین
این ورق هایی که در گودالِ غم روی هم است
- پنج شنبه
- 14
- مرداد
- 1400
- ساعت
- 14:5
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
محسن راحت حق
ارسال دیدگاه