کاری کن ای بهانه ی خلقت عوض شوم
ای آخرین سلاله ی رحمت عوض شوم
خسته شدم از این همه درماندگی ..ببین
شاید که با نگاهِ تو حضرت عوض شوم
سرپیچی ست کارِ من از گفته هایتان
کاری کن ای امامِ محبّت عوض شوم
دستم بگیر تا نروم جای دیگری هرگز
منآمدم که با همه همّت عوض شوم
دورم نکن ز محفلِ روضه که بی گمان
قطعاً که در مجالسِ غیرت عوض شوم
حرفی بزن که بشنوم آن صوتِ نازنین
شاید به طُرفه نصحیت عوض شوم
یک گوشه ی نگاهِ تو کافی برای ما..
کی می دهی به بنده لیاقت عوض شوم
- پنج شنبه
- 14
- مرداد
- 1400
- ساعت
- 14:17
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
محسن راحت حق
ارسال دیدگاه