زمینه /زمزمه شب دوم
برگردیم از اینجا ای کس و کارم
برگردیم از اینجا دار و ندارم
برگردیم عزیزم دلشوره دارم
غم داره خیلی این صحرا. رحمی کن ای یابن الزهرا
برگردیم از اینجا تا حرم امنیت داره
تا که علم لشگر رو دوش علمداره
برگردیم ای داداش تا که اینجا اشک نریزم
تا که تورو تو گودال غرق به خونت نبینم
واویلا واویلا
عشق پدر و مادرم برگرد
ای سایه ی رو روی سرم برگرد
ببین تو دوچشم ترم برگرد
میسوزه تو آتیش حرم میسوزه آخر معجرم
آخر میدونم داداش بی کس میشم و بی حال
دنبال تو میگردم آخر تویه این گودال
این خاتم درآر از تویه دستت ای برادر
انگشترتو دادش بجدل میبره آخر
واویلا واویلا
اینجا میبینم خیلی غمباره
زینب تو داداش دلشوره داره
روی زمین اینجا پر از خاره
قلبم از حالا غم داره. این خار داداش تب میاره
اُفٍ لکَ دهر میگی مگه اینجا چی دیدی
که دستتو رو سر رقیّه کِ شیدی
ذکر لبت از حالا شده وای از کوچه بازار
دائم میگی با عباس از اذیت و از آزار
واویلا واویلا
- شنبه
- 16
- مرداد
- 1400
- ساعت
- 10:44
- نوشته شده توسط
- زائر
- شاعر:
-
رامین برومند
ارسال دیدگاه