• پنج شنبه 13 اردیبهشت 03


زمینه/زمزمه شب ششم محرم - عسل میچکه قاسم از هرکدوم از زخمات

999
1

زمینه /زمزمه شب ششم

دل دل میزنی تو مثل آهو
دیگه از نفس افتادی عمو
زخمای تن تو شده رفو

چه قدر آقا شدی تو. خوش قد و بالا شدی تو

چی به سر تو اومد تو بین این هجمه
جوابشو چی میدم بپرسه تورو نجمه
سیاهی میره چشمم یا انقد تو تاری
چیزی که میبینم من هم قد علمداری
واویلا واویلا

نیزه تویه سینه ات جا شده قاسم
بند بند تن تو واشده قاسم
جسمت زیر سمّ ها تا شده قاسم

چند برابر شد مشکلم. غمت عمو شد قاتلم

غمت برای قلبم نیستش عموجون ساده
رو ابروی پیوسته ات جای هلال افتاده
عسل میچکه قاسم از هرکدوم از زخمات
یاد حسن انداختم لخته خون رو لب هات
واویلا واویلا

میخوند روضه ی کوچه رو خیلی
میگفت فقط از ضربه ی سیلی
قاتل حسن شد روی نیلی

گوشواره با سیلی شکست. تو کوچه مادرم نشست

تو کوچه روی بال کبوتر جای پا افتاد
سیلی که به مادر خورد مادر از پا افتاد
از تاریکی میگفت از حال و هوای کوچه
تا لحظه ی آخر گفت از ناسزای کوچه
واویلا واویلا

  • شنبه
  • 16
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 10:58
  • نوشته شده توسط
  • زائر

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


حجم فایل 813.53 KB
تعداد بازپخش 150
تاریخ بارگذاری شنبه 16 مرداد 1400 06:30
عنوان : سبک شب ششم محرم

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران