از خواننده گرامی تقاضا دارم در صورت و حال مناسب جلسه خوانده شود
زمینه/زمزمه قتلگاه
لشگر داره سمت گودال میره ارباب دیگه داره از حال میره
دشمن تویه گودی خوشحال میره
سه شعبه تو سینه نشست پیشونی شو سنگی شکست
ثاراالله ِ ثارالله جاری شده از ابرو
زد بی هوا بی حیا نیزه رو از پهلو
نیزه که به پهلو خورد با بغض با شدت
پناه همه عالم زمین خورد با صورت
واویلا واویلا
شیر زخمی رو بی هوا زدن یک مرد و همه نامردا زدن
پیر ِمرداشون با عصا زدن
زینب رو تل غش کرد و دید سنگ بود تو گودال میبارید
هرکس که میزد زخمی تو گودال میخندید
جسم و بدن عباس تو علقمه میلرزید
یه پیر جوون مرده دوره شده تو لشگر
هرکس میرسد میزد با نیزه و با خنجر
واویلا واویلا
بی جون تو دل لشگر افتاده از زین رو زمین با سر افتاده
حرف از غارت پیکر افتاده
با نیزه زخماش رُفو شد جسمش خیلی زیر و رو شد
خیمه شده بی عباس دیگه ْ بی امنیّت
لشگر دیگه پیدا کرد خیلی دل و جرأت
وای از حال خیمه تو آتیش و غارت
وای از دست زجر و از دم جسارت
واویلا واویلا
- شنبه
- 16
- مرداد
- 1400
- ساعت
- 11:56
- نوشته شده توسط
- زائر
- شاعر:
-
رامین برومند
ارسال دیدگاه