حالا که داری میخری آماده ام کن
آقا برای نوکری آماده ام کن
از مادر خود رزق اشکم را بگیر و
با یک دعای مادری آماده ام کن
سنگم! مرا با دست خود از خاک بردار
مانند زیبا گوهری آماده ام کن
نگذار باشم کمتر از حرّ و زهیرت
با نیّت یاریگری آماده ام کن
تا بر تنِ باطل فرود آیم به شدّت
برّنده ام کن، خنجری آماده ام کن
بگذار از عشق تو در خونم بغلطتم
با گوشه-چشم ِ محشری آماده ام کن
لطفا شهیدم کن! به آن نحوی که از من
اصلا نماند پیکری...آماده ام کن
تا که مرا عاشق تر از سابق بسازی
با داغِ ویرانگرتری آماده ام کن
باید بمیرم سوم ماه محرم
نذر سه ساله دختری آماده ام کن
بر روی تل می ایستم حیران، برای-
گریان شدن با خواهری آماده ام کن
بر سینهٔ عطشانِ تو؛ «ألشمرُ جالسْ»...
با روضهٔ شعله وری آماده ام کن!
- شنبه
- 16
- مرداد
- 1400
- ساعت
- 17:22
- نوشته شده توسط
- مرضیه عاطفی
- شاعر:
-
مرضیه عاطفی
ارسال دیدگاه