• پنج شنبه 1 آذر 03

 حسن لطفی

شهادت حضرت ابوالفضل العباس(ع) -( اینجا رسیدم تا عزایت را بگیرم)

930
1


اینجا رسیدم تا عزایت را بگیرم

از دستِ سرنیزه لوایت را بگیرم

حالا بجای اینکه دستم را بگیری

باید که زیر کتفهایت را بگیرم

زود آمدم از دستِ آن مردِ حرامی

تا بیرقِ کرببلایت را بگیرم

شرمنده‌ام شرمنده‌ای ، آخر رسیدم

شاید جلویِ های‌هایت را بگیرم

دیگر عبایی نیست جانی نیست با من

ماندم چگونه دست و پایت را بگیرم

خیلی خجالت می‌کشم از بچه‌هایم

ای کاش می‌مردم که جایت را بگیرم

گفتی برادر ، نیزه اما حنجرت دوخت

زود آمدم اَدرِک اَخایَت را بگیرم

قدر سپاهی غارتت کرند ای وای...

از دستِ که خوود و ردایت را بگیرم

از قدّ و بالایت چرا اینقدر رفته

حالا چگونه جای جایت را بگیرم

هرجا که دستی می‌زنم می‌ریزد ای‌وای

من مانده‌ام تا که کجایت را بگیرم

چشمان تو بَس بود ناموسم نلرزد

 کاش از سه‌شعبه چشمهایت را بگیرم

  • یکشنبه
  • 17
  • مرداد
  • 1400
  • ساعت
  • 10:9
  • نوشته شده توسط
  • محدثه محمدی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران