• دوشنبه 3 دی 03


شعر شهادت حضرت رقیه-(آینه دار فاطمه ، تموم حاصل باباست)

6492
4

شعر شهادت حضرت رقیه
آینه دار فاطمه ، تموم حاصل باباست
شبا صدای لالائیش ، تپشهای دل باباست
می دوخت به چشمای بابا ، نگاه صاف و ساده شو
وقت نماز که می رسید ، زود می آورد سجاده شو
یه گوشه توی خیمه ای ، تنگ غروب کربلا
جانماز کوچیکشو ، پهن کرده بود واسه بابا
باد سیاهی وزرید و ، به جای بابا شمر اومد
به صورت نحیف گل ، با دست سنگی سیلی زد
پیش چشای نیمه جون ، دشت و به آتیش کشیدند
پای برهنه بچه ها ، روی خارا می دویدند
زخم زبون و هلهله ، جای کبود سلسله
دلهره و وحشت شب ، دست سیاه حرمله
با التماس و اشک و آه ، می پرسید از راه نجف
می گفت کجاست قبر بابام ، رو بکنم کدوم طرف
یتیم نواز کوفیا ، حالا کجاست تا ببینه
سایة تازیانه ها ، به روی گلهاش می شینه
شده پاهای کوچیکش ، اسیر زخم آبله
از روی ناقه افتاده ، خدایا رفته قافله
دامن دشت پر شده از ، یه بغض و احساس کبود
زائر روی هم شدند ، آخه دو تا یاس کبود
نگاهاشون شبیه هم ، رو چهره شون یه هاله بود
صورتشان بنفشه پوش ، کنج لباشون لاله بود
روی یکی نیلی شده ، تو قصة غصب فدک
اون یکی هم از کوفیا ، بی بهونه خورده کتک
یکی غریب و بی پناه ، با گریه و خسته دلی
ولی یکی تو کوچه ها ، جلوی چشمای علی
شاعر : یوسف رحیمی
 

  • دوشنبه
  • 1
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 16:4
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران