نجاه و هشت روز فقط صبر کرده ام
تا بهترین مِی ِ علوی گردد این عَنَب
پنجاه و هشت روز به نخل وجود خود
آب از سرشک دادم و بَر داد یک رطب
پنجاه و هشت روز فقط گفته ام حسین
تا امشب از دلم حسن آید به رویِ لب
پنجاه و هشت روز به یا زینبم گذشت
یک شب به یاحسن شده مثل هزار شب
پنجاه و هشت روز دلم صحن کربلاست
امشب میانِ خاک بقیع ام به تاب و تب
پنجاه و هشت روز بلایِ حسین و دل
حُبّ حسن بلا و دلم غرق ِمستحب
صلح حسن قیامت صد کربلا کند
زهرا برای گریه کُنانَش دعا کند
- دوشنبه
- 11
- دی
- 1391
- ساعت
- 21:2
- نوشته شده توسط
- عفاف
ارسال دیدگاه