• سه شنبه 15 آبان 03


حضرت رقیه(س) -(زائِرین قبر من این شام عبرت خانه است)

1989
1

زائِرین قبر من، این شام عبرت خانه است 
مَدفَنَم آباد و قصر دشمَنم ویرانه است

دختری بودم سه ساله، دستگیر و بی پدر 
مرغ بی بال و پری را این قفس کاشانه است

بود سلطانی ستمگر صاحب قدرت یزید 
فخر می کرد او که مستم در کَفَم پیمانه است

داشت او کاخی مُجلّل، دستگاهی با شکوه 
خود چه مردی کَز غرور سلطنت دیوانه است

داشتم من بستری از خاک و بالینی زِ خشت 
هم چو مرغی کو بَسا محروم زِ آب و دانه است

تکیه می زد او به تخت سلطنت با کبر و ناز 
این تَکبُّر ظالمان را عادت روزانه است

من به دیوار خرابه می نهادم روی خود 
زین سبب شد رو سفیدم، شهرتم شاهانه است

بر تن رنجور من شد کهنه پیراهن کفن 
پر شکسته بلبلی را این خرابه لانه است

مَحو شد آثار او، تابنده شد آثار من 
ذِلّت او، عزّت من، هر دو جاویدانه است

(کهنمویی) چشم عبرت باز کن، بیدار شو 
هر که از اسرار حق آگه نشد بیگانه است

  • یکشنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 14:5
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران