• دوشنبه 3 دی 03


شهادت حضرت اباالفضل(ع) -( آه از آن ساعت که بر کون انقلاب افتاده بود)

692

آه از آن ساعت که بر کون انقلاب افتاده بود
بر تراب غم، عزیز بو تراب افتاده بود

آه سرد باد، آتش روی آب افکنده بود
آفتاب از گرمی خود در عذاب افتاده بود

نوک پیکان سه شعبه، بین طاقین خورده بود
ناله و شیون به طاق نه قباب افتاده بود

بسکه لرزان گشته بوده، گاه افتادن علم
بر دل اطفال زهرا اضطراب افتاده بود

دست از تن رفت، اما در یسار و در یمین
یک لوا آلوده خون، یک مشک آب افتاده بود

پیکرش از نوک پیکان، پاره پاره، چاکچاک 
زخم شمشیرش بر اعضا بی حساب افتاده بود

خون اعضایش ز گرمی در بدن خشکیده بود
زخم بر سوزش ز تاب آفتاب افتاده بود

شه به بالین سپهبد در همان ساعت رسید
بین لشگر بهر قتلش انقلاب افتاده بود

دید جسم ناخدا را غرق خون فلک نجات
یک چمن گل گوئیا بحر گلاب افتاده بود

(شاُنی) آن روزیکه این اشعار دلکش می نوشت
جسم بی یارش میان رختخواب افتاده بود

  • یکشنبه
  • 7
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 22:45
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران