• دوشنبه 3 دی 03


از عاشقان كربلا اشك دیده است

3738
0

این گنج غم كه در دل خاك آرمیده است
این دختر حسین سر از تن بریده است
این است دخترى كه پدر را به خواب دید
كز دشت خون به نزد اسیران رسیده است
بیدار شد ز خواب و پدر را ندید و گفت
اى عمه جان ، پدر مگر از من چه دیده است
این مسكن خراب پسندیده بهر ما
از بهر خود جوار خدا را گزیده است
زینب به گریه گفت كه باشد برادرم
اندر سفر كه قامتم از غم خمیده است
پس ناله رقیه و زنها بلند شد
و آن ناله را یزید ستمگر شنیده است
گفتا برند سوى خرابه سر حسین
آن سر كه خون او ز گلویش چكیده است
چون دید راس باب ، رقیه بداد جان
مرغ روان او سوى جنت پریده است
این است آن سه ساله یتیمى كه درجهان
جز داغ باب و قتل برادر ندیده است
دانى گلاب مرقد این ناز دانه چیست
از عاشقان كربلا اشك دیده است
معمور هست تا به ابد قبر آن عزیز
لیك قبر یزید را به جهان كس ندیده است .

  • دوشنبه
  • 1
  • آذر
  • 1389
  • ساعت
  • 17:5
  • نوشته شده توسط
  • مهدی نعمت نژاد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران