• دوشنبه 3 دی 03


میلاد حضرت مهدی(عج) -(گلی ز گلشن نرگس ز رخ نقاب انداخت)

403

گلی زِ گلشن نرگس زِ رُخ نقاب انداخت
به گلشن و گل و گلزار اِنقلاب انداخت

زِ آسمان ولایت دمید خورشیدی
زِ نور هاله به رُخسار مهتاب انداخت

بگو به بام نیایید بهر استحلال
نه ماه بلکه زِ رُخ پرده آفتاب انداخت

به نیمه مه شعبان چو بدر طالع شد
فروغ عشق بر این عالم خراب انداخت

چو سر زد آن گل نرگس زِ گلشن حَسنی
تمام خار دلان را به پیچ و تاب انداخت

زِ چرخ عسکری، سُرَّ من رَا، نوری
دمید، شمس فلک را از آب و تاب انداخت

چو پا نهاد از این خاک مهدی مُوعود
فغان و غلغله در جان شیخ و شاب انداخت

به قبله روی نیاز و به یاد حقّ مشغول
که ذکر حقّ به لب همچو لعل ناب انداخت

کلام اول او بر شهادتین اِقرار
که جمله پیرو خود بر رَه صَواب انداخت

چو شد بلند زِ عالم ندای جا الحّق
زِ سوی حق زَهق الباطلش جواب انداخت

زِ یمن مقدم او خاک گشت رَشک بهشت
زمین طراوت جنت به نُه قباب انداخت

چو قطره ای زِ کمالش بر آفتاب افتاد
زِ شرم چشمه او را به التهاب انداخت

به رُخ چو قطره شَبرنگ را پریشان کرد
ز تار گیسوی مشکین به مه نقاب انداخت

چو فیض رَحمت باران بی نهایت او
بدید، بار گران بار خود سحاب انداخت

فرشتگان به نِشاط آمدند از قَدمَش
هر آنکه اَهرَمنی بود در عذاب انداخت

چو شبنی که سحر میچکد به لاله سرخ
عرق زِ شرم به برگ گل و گلاب انداخت

همین که کرد تَجلا ظهور طلعت او
زِ شرم بر رُخ شمس و قَمر حِجاب انداخت

هر آنکه جانب آب بقا را نمی تواند دید
بگو بمیر تو را بخت در سراب انداخت

جهان پیر که فرسوده بود او را دید
زِ دود رنگ و به خود جلوه شباب انداخت

هر آنکه گفت که این شهریار آمد و رفت
بگو که آب تو را حق زِ آسیاب انداخت

خوشا به حال کسانی که بیند آن حضرت
برای دفع سِتم پای در رِکاب اَنداخت

زِ راه لطف به (خوندل) عنایتی مولا
مرا زِ پای چنین درد بی حساب انداخت

  • سه شنبه
  • 9
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 20:7
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران