• دوشنبه 5 آذر 03

 محمد سهرابی

شعر امام رضا ( ع) ( مرد سماوات زمین خورده است )

2473
0

مرد سماوات زمین خورده است
کعبه حاجات زمین خورده است
سلسله جنبان خدا دوستان
لرزه گرفته است چرا دوستان؟
حبّه انگور چه با تاک کرد؟
مستی ما را ز چه در خاک کرد؟
برق چرا خانه الله سوخت؟
وز همه حجاج حرم ، راه سوخت
حضرت خورشید ز خود شسته دست
حجره توحید به حجره نشست
وای از این موی پریشان شده
روایت سلسله جنبان شده
رنگ خدا را ز چه نشناختند؟
قافیه را مثل حنا باختند
چند قدم رفت و زمین گیر شد
از سفر این مه به صفر سیر شد
جان دو عالم به لبش جان رسید
لرزه ز زانو لب و دندان رسید
زلف شد و پیچ شد و تاب شد
قامت او طاقی ز محراب شد
رفت و ملاقات ، ور افتاده بوده
کوه خدا از کمر افتاده بود
خالی از اندیشه محراب ها
چفت شد و بسته شد از باب ها
در کف دستش دل خود را گرفت
دل که نگو، حاصل خود را گرفت
نم نمک، از گریه چو لبریز شد
ای پسرم گفت لبش خود به خود
این پسر کیست که ماه آمده؟
یا که به خورشید گواه آمده
او جگر مرد جگر دار ماست
او پسر دلبر عیّار ماست
آمده لب ترکند از جام او
گریه کند بر غم فرجام او
غسل کرامت به دستان اوست
دفن بلّیات به دستان اوست
سر به سر از درد چه حالی شده؟
جان پدر نعل سوالی شده
بر سر دامن سر بابا گرفت
باز گریزی به فغان پا گرفت
روز حسین از همه جا سخت تر
اکبر لیلا شده خوش بخت تر
دامن خورشید به بر ماه داشت
بنده به بالین خود الله داشت
شاعر : محمد سهرابی

  • سه شنبه
  • 12
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 15:17
  • نوشته شده توسط
  • feiz

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران