بیا که کار دل عاشقان تو زاریست
بیا که نشتر هجرت به جان ما کاریست
بیا که بی تو جهان مملُو از بلا گردید
بیا که روز جهان روزگار غمباریست
بیا که منهج آئین پر از جهودانست
بیا که رسم و سنن بر طریق کفّاریست
بیا که خانهء دل تار و مار ظُلّام است
بیا که اهل بغی' در پی دل آزاریست
بیا که شیر خدا خواهد این صفوف شغال
بیا که صارم تو ذوالفقار کرّاریست
بیا که جبر زمان اختیار ما بگرفت
بیا که وقت سرافشانی است و جبّاریست
بیا که منتقمان خون اهل دل خواهند
بیا که مرحلهء انتقام مختاریست
بیا که لیلهء ظلمانی است و طوفانی
بیا که صاعقهء خنجر تو رگباریست
بیا که مسند یزدان نه جای شیطان است
بیا که تخت و (نگین) بی تو از شهش عاریست
- چهارشنبه
- 10
- شهریور
- 1400
- ساعت
- 14:23
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مختار وطن پرست
ارسال دیدگاه