یا علی بادۀ عِشقت به دل خُم گل کرد
از ولایت به جَهان عِیش و تَنعُّم گل کرد
جُرعه ای از مِی جامَت به مَسیحا دادند
ذرّه مِهری شد و در چَرخ چهارم گل کرد
تا به گلخَنده لبِ لعلِ تو وا شد به جهان
بر لب کُوثر و تَسنیم، تَبسّم گل کرد
سَبزه شد دست دعا بَهر لَقای کَرمت
که به گلزار عطا، لطف و تَرحّم گل کرد
نه به اِعجاز خود از نیل گذر کرد کَلیم
مُوجه ای نام تو در دامن قُلُزم گل کرد
گُل من کُنتُ چو از لَعل رِسالت بِشکُفت
صُوت بَخ هم به لب قافله خُم گل کرد
جایگاه تو چو شد دَست پَناه دو جَهان
جُوهـر عِشق به جانِ همه مَردم گل کرد
چشم اَحمد چو جمال اَحدیّت نگریست
به لبِ گوهرِ جان دُرّ تکلّم گل کرد
ای مه چرخ ولایت زِ فروغ رُخ تو
در سَماوات وِلا یازده اَنجم گل کرد
حُسن جانان چو در آیینة رویت دیدند
در دل اَهل گُمان، خارِ تو هّم گل کرد
پَر کشیدی چو هُمایی سوی قاف جَبَروت
زَخم تا بر سَرت از تیغ تَخاصم گل کرد
ای علی در صفت ذات تو از دولت عشق
طبع (شبخیز) به بُستان تعلّم گل کرد
- پنج شنبه
- 11
- شهریور
- 1400
- ساعت
- 14:12
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
ارسال دیدگاه