• دوشنبه 3 دی 03


در وصف امام حسن مجتبی(ع) -(ای علوی ذات و خدایی صفات)

747
1

ای علوی ذات و خدایی صفات
صَدر نشین همه کاینات

سید و سالار شَباب بهشت
دست قضا و قلم سرنوشت

زادهء طوبا و بهشت برین
نور خدا در ظلمات زمین

نور دل و دیدهء ختمی مآب
سایه یی از پرتو تو آفتاب

علت غائی همه مُمکنات
عمر اَبد داده به آب حیات

پاک ترین گوهر نسل بشر
از همه خوبان جهان، خوب تر

در شرف و ذات و علو نژاد
چون تو شهی مادر گیتی نزاد

جد تو پیغمبر نوع بشر
جن و ملک بر قدمش سود سپر

صاحب عنوان بشیر و نذیر
بر فلک وحی سراج مُنیر

آینه پاک که نور خدا
تابد از این آینه بر ماسوا

باب تو سر سلسله اولیاست 
چشم پر از نور خدا مُرتضاست

مادر تو دخت پیمبر بود
آیه ای از سوره کوثر بود

پرده نشین حرم کبریا
فاطمه، آن زُهره زَهرای ما

عاشق کل، حضرت سلطان عشق
خون خدا شاه شَهیدان عشق

با تو زِ یک گوهر و یک مادر است 
ظل خدایی تواش بر سر است

آینهء ذات مُحمد نما
حسن خدایی، حسن مُجتبی

نام حسن، روی حسن، خو حسن 
نور خدا، چارمی پنج تن

آیهء تطهیر به شاءن شماست
حکم شما، امر اوالامر ماست

سینهء سینای شما طور وحی
نور شما شاخه ای از نور وحی

در رَمضان ماه نشاط و سرور
ماه دعا ماه خدا، ماه نور

نور فشان شد زِ دو سو آسمان
در دو اُفق تافت دو خورشید جان

وحی خدا از اُفق ایزدی
نور حسن از اُفق اَحمدی

مُشک و گلابی به هم آمیختند
در قدح اَهل وِلا ریختند

ای رَمضان از تو شرف یافته
نور تو بر جبههء او تافته

نیمهء ماه رَمضان عزیز
گیسوی مشگین تو شد مُشک بیز

نور خدا تافت از آن روی ماه
خاصه از آن چشم درشت سیاه

سرخی گل، عکس گل روی توست
ظلمت شب، سایهء گیسوی توست

ای رُخ تو در رَمضان بدر ما
هر سر موی تو شب قَدر ما

دیده که بی نور تو شد کور به
سر که نه در پای تو، در گور به

بعد علی شاخص عزت تویی 
وارث میراث نبوت تویی

مصلحت ملت اسلام و دین
کرد تو را گوشهء عزلت نشین

هیچ گذشتی چو گذشت تو نیست
آن که زِ شاهی بکشد دست، کیست

صبر هم از صبر تو بی تاب شد
کوزه شد و زَهر شد و آب شد

بعد شهادت نکشید از تو دست
تیر شد و بر تن پاکت نشست

سبزه بر آمد زِ گلستان دین
تا رُخ تو سبز شد از زَهر کین

ریشهء دین گشت همایون درخت
تا زِ تو خورد آن جگر لخت لخت

ملت اسلام که پاینده باد
مشعل توحید که تابنده باد

هر دو رَهین خدمات تواند
شکر گذارندهء ذات تواند

تا ابد ای خسرو والا مقام
بر تو و بر دین محمد سلام

کلک (ریاضی) که گهر ریز شد
زان نظر مرحمت آمیز شد

  • پنج شنبه
  • 11
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 14:14
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران