از کودکی شده دل من مبتالایتان
بابا گذاشت کنیه ی من را گدایتان
شوریده شد دلم چو نوشتم حسینیم
دیوانه شد دلم چو سرودم برایتان
طبع مرا مادرتان شاعرانه کرد
با ذره هایی از نمک روضه هایتان
ارباب من هلال عزایت دمیده است
لایق شدم که جان بدهم در عزایتان؟؟؟
تصویر کربلا شده حک روی قلب من
آقا ببین ربوده دلم را سرایتان
دیگر بس است خون دل و حسرت حرم
اذنی بده که تا بروم کربلایتان
این کار ماست : عاشق کرببلا شدن
سینه زنان روضه ی خون خدا شدن
- سه شنبه
- 12
- دی
- 1391
- ساعت
- 16:16
- نوشته شده توسط
- عفاف
ارسال دیدگاه