• دوشنبه 3 دی 03


ورود به کربلا -(کاروانی از حِجاز اَندر عراق اَفکَند بار)

1004

کاروانی از حِجاز اَندر عراق اَفکَند بار
خیره بر آن کاروان گردید چِشمِ روزگار

کاروانی دِل بُریده از دیار و خانمان
کاروانی گرم شورِ عشق از خُرد و کُبار

کاروانی گرد غم بنشسته بر رُخساره ها
کاروانی در رَهِ حَقّ و حَقیقت رَهسپار

کاروان سالارِ ایشان زادهِ زَهرا حسین
سرپرست کاروان عبّاسِ میرِ نامدار

مَقصد آن شاه را در این سفر با شورِ عشق
کس نمی دانست غیر از خالقِ لِیل و نَهار

خواست تا اِحیا کند دینِ خدا را زِ اهتمام
زآنکه در عالم بماند با دَوام و بر قرار

دید چون بُستان دین خُشکیده از آفاتِ شِرک
ساحتِ دین گشتهِ جُولانگاهِ قُومی بَد شُعار_

گفت با یارانِ جانباز آن خَدیوِ دین پناه
چاره ای نَبُود در این وادی بغیر از کارزار

میشوند اینجا زِ جُور فُرقهء کافر شَهید
جملهء اصحاب من حتّی صَغیرِ شیرخوار

اَندر اینجا قاسم و عبّاس و اکبر میشوند
کشته آخر از جفای کوفیانِ نابکار

اِهلبیتم میشوند از کین اسیرِ دستِ ظُلم
پای اَطفالم شود پُر آبله از نیشِ خار

عاقبت از ناجوانمردیّ جمعی سَنگدل
بر غمِ مَرگِ عزیزان میشوم اینجا دُچار

در جزا یارَب بِحقِّ شاهِ مظلومان حسین
از گناهِ شیعیان بُگذر زِ لطفِ بی شمار

لب فرو بند (اشتری) از این مُصیبت چون که گشت
خامه ات در ماتمِ شاهِ شهیدان اَشکبار

  • چهارشنبه
  • 17
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 14:46
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران