• سه شنبه 15 آبان 03

 قاسم صرافان

متن شعر میلاد حضرت علی اکبر (ع) -(پايين پاي پادشاه شهزاده‌اي شبيه ماه)

1965
-1

 پايين پاي پادشاه
شهزاده‌اي شبيه ماه
نشسته مثل آينه
همه شدن غرق نگاه
ببين چي ميشه که يه شب
فقط با يک گوشه‌ي لب
حجازو ديوونه کنه
سوار زيباي عرب
وقتي که لبخند مي‌زنه
خديجه زهرا آمنه
مي‌خوان بگن احمد ماست
ليلا مي‌گه عشق منه
ليلا براي پسرش
براي قرص قمرش
شبيه پروانه‌اي بود
که پر مي‌زد دور و برش
ـ تو پيرهنت حرز مي‌ذارم
بي تو من آروم ندارم
بيرون اگه خواستي بري
فقط با عباس مي‌ذارم
کنار عباس که باشي
يه خورده کمتر تو چشي
براي خلق تو خدا
انگار کشيده نقاشي
والتين» يه آيه از لبات
«واليل» مال گيسوات
سوار اسبت که مي‌شي
نازل مي‌شه «والعاديات»
دستات که پيمونه ‌مي‌شه
سجاده ميخونه مي‌شه
«سبحان ربي» که مي‌گي
فرشته ديوونه مي‌شه
تو خونه حيدري دارم
شبه پيمبري دارم
الله اکبر! ، روبروم
علي اکبري دارم
الله اکبر! اومدي
الله اکبر! چه قدي!
الله اکبر! چه دلي!
سرمست ذات احدي
عاشقه تو شاه دینه
پسر ام البنينه
کريم آل هاشمي
بعد از حسن، تو مدينه
رقيه گريون که مي‌شه
همه مي‌گن بهونه‌شه
بگيد علي اکبر بياد
تا دخترک آروم بشه
شبيه غنچه‌ها مي‌شه
لباش به خنده وا مي‌شه
عليِ اصغر وقتي که
تو آغوشت رها مي‌شه
قبيله بود و يه پسر
که اومد از غيب يه خبر
قبيله يک قافله شد
قافله يعني يه سفر
قافله يعني که نمون
وقتي ندا مي‌ده جنون
يعني عطش تو دل عشق

يعني خدا تو دل خون
يعني رجز‌هاي علي
يه واحد عشق عملي
«قالوا بلا» يي ابدي
سَرِ قراري ازلي
«قالوا بلي» بود و بلا
يک کربلا بود و بلا
رند بلاکش مست مست
خون و خدا بود و بلا
شاعر:قاسم صرافان

  • سه شنبه
  • 12
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 18:5
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران