• دوشنبه 3 دی 03


در وصف حضرت علی(ع) -(نسیمِ صبح عنبر بیز شد بر تودۀ غبرا)

821

نسیمِ صبح عنبر بیز شد بر تودهء غبرا
زمینِ سبز نسرین‌ خیز شد چون گُنبدِ خَضرا

زِ فیضِ اَبر آزادی زمینِ مرده شد زنده
زِ لطف بادِ نوروزی جهانِ پیر شد بُرنا

صبا پُر کرد در گُلزار دامان از گُلِ سوری
هوا آکنده در جیب و گریبان عَنبرِ سارا

عبیر آمیخت از گیسوی مشکین سُنبلِ پَرچین
گُلاب اَفشاند بر چشمِ خمارین نرگسِ شَهلا

به گردِ سرو گرمِ پَر فشانی قمریِ مَفتون
به پای گُل به کارِ جان فشانی بلبلِ شیدا

سزد گر بر سرِ شمشاد و سرو اِمروز در بُستان
چو قمری پَر زند از شوقِ روحِ سدرهء طوبی

چنار افراخت قدِ بندگی صبح و کفِ طاعت
گُشود از بهرِ حاجت پیشِ دادارِ جهان آرا

پس آنگه در جوانانِ گُلستان کرد نظّاره
نَهان از ناروَن پرسید کای پیرِ چمن پیرا

چه شد کاطفال باغ و نوجوانانِ چمن جمله
سرِ لهو و لَعب دارند زین سان فاحِش و رسوا

چرا گُل چاک زَد پیراهنِ ناموس با بلبل
میانِ اَنجمن دَم ساز شد با ساغر و مینا

نبینی سر و پا بر جای را کآزاد خوانندش
که با اطفال می‌ رقصد میانِ باغ بر یک پا

پریشان گیسوی شمشاد و اَفشان طُرهء سُنبل
نه از نامحرمان شَرم و نه از بیگانگان پروا

میانِ سبزه غَلطد با صبا نسرینِ بی تمکین
عیان با لاله جامی می‌ زند رعنای نا رَعنا

به پاسخ نار وَن گفتش کَز اَطفال چمن بگذر
که امروز اُمّهات از شوق در رقصند با آبا

همایون روزِ نوروز است امروز و به فیروزی
بر اورنگِ خلافت کرده شاه لافتی ماُوا

شَهنشاهِ غضنفر فَر پلنگ آویز اژدر در
امیرالمؤمنین حیدر علیَّ عالی اَعلا

به رُتبت ساقیِّ کُوثر به مردی فاتحِ خیبر
به نسبت صهرِ پیغمبر ولیَّ والی والا

وَلیَّ حضرتِ عزّت قسیم دوزخ و جنت
قوامِ مذهب و ملت، نظام الدین و الدنیا

از آنش عقل در گُوهر شمارد جفتِ پیغمبر
که بی چون است و بی‌اَنباز آن یکتای بی‌همتا

  • دوشنبه
  • 29
  • شهریور
  • 1400
  • ساعت
  • 15:54
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران