اگر چه خلق بگویند در سماست بهشت
زِ من بپرس که در خاکِ کربلاست بهشت
چرا سَما بکند غبطه خود به کرب بلا
اگر بگفته این خلق در سَماست بهشت
بخلق کرب بلا را نشان دهم گر خلق
زِ من سؤال نمایند در کجاست بهشت
نه من بهشت بگویم به کربلا تنها
حسینیان همه گویند کربلاست بهشت
جوارِ قبرِ حسین جنت است بی شبهه
بر آن دلیل که گویند پر جَلاست بهشت
چگونه روضهء جنّت نباشد آن روضه
که جای جلوهء جان بخش کبریاست بهشت
بگو بهشت بجائ که آشنا آنجاست
به آشنا طلبان کوی آشناست بهشت
همی کشد دل ما را به خویش کرب بلا
بُود درست که گویند دلرباست بهشت
کسیکه جلوهء آن بارگاه را دیده
بچشمِ خویش بدیده است جانفزاست بهشت
به زلفِ اکبرِ شهزاده کربلا خوشبوست
نسیمِ صبح رساند که مُشک ساست بهشت
چو چشمه هاست در آن اشکِ چشمها جاری
به چشمه های روان گو که با صفاست بهشت
پیمبران همه در روضهء حسین جمع اند
مکانِ پاک دلان جای انبیاست بهشت
بهشتِ روی زمین را بیان کنم یک یک
شود عیان که چه جا ها برای ماست بهشت
بهشتِ (انور) این دهر در مدینه بُود
بصدق روضهء شاه قل انّماست بهشت
چو کربلا نجف الاَشرف است جاوه نَما
رواقِ روضهء پُر نورِ مرتضاست بهشت
چو باغِ خُلد بُود خاکِ طوس عنبر سا
به شیعیان حرمِ حضرتِ رضاست بهشت
دو جنّت است بما کاظمین و سامرّا
که از چهار امام این دو جا بماست بهشت
بسان هشت بهشت هفت روضهء پُر نور
برای خلق بر آن خانهء خداست بهشت
اگر نقاب فتد از جمالِ حُجّتِ عصر
عیان شود که جهانِ خدا نماست بهشت
به جلوه های روان بخشِ ساقی کوثر
رواقِ روضهء عباس باوفاست بهشت
به جرم در طلبِ کربلا مشو (انور)
که جای مردم بی جرم و بی خطاست بهشت
- سه شنبه
- 30
- شهریور
- 1400
- ساعت
- 19:46
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مرحوم انور اردبیلی
ارسال دیدگاه