زخم زبان
یک اربعین یا حسین زخم زبانم زدند شعله به جانم زدند
بی تو بسی طعنه چون تیر و کمانم زدند شعله به جانم زدند
******
یک اربعین یاحسین رنج و بلا دیده ام
کوفه و شام بلا ، جور و جفا دیده ام
ثانیه در ثانیه درد و غم و غصه بود
جمع عزا در عزا ، بعد عزا دیده ام
هر نفسی غصه ای بر جگرم می نشست
سایه ی داغ عزا روی سرم می نشست
دشت غم و بی کسی ، خار مغیلان به پا
حلقه ی خونابه در چشم ترم می نشست
یک اربعین یا حسین زخم زبانم زدند شعله به جانم زدند
******
یک اربعین یاحسین زیر عزا خم شدم
همدم خون جگر در صف ماتم شدم
در دل غربت اسیر ، بی کس و بی آشنا
سایه نشین عزا ، آینه ی غم شدم
دیده من خود به خود ، تا به سر نی رود
اشک چهل روزه ام ، گرچه پیاپی رود
حنجره ات زیر تیغ ، تلخ ترین حادثه
خاطره ی قتلگاه ، از نظرم کِی رود ؟
یک اربعین یا حسین زخم زبانم زدند شعله به جانم زدند
******
یک اربعین یاحسین خون جگر خورده ام
دم به دم از هر طرف سهم عزا برده ام
همره اشک حرم ، در دل ویرانه ها
غنچه ی پرپر شده دیدم و پژمرده ام
کرب و بلا آمدم ، داغ دلم تازه شد
وسعت دریای غم ، بی حد و اندازه شد
خیمه ی ماتم به پا ، یاد جوانان کنم
آه من و نای نی ، یار هم آوازه شد
یک اربعین یا حسین زخم زبانم زدند شعله به جانم زدند
******
یک اربعین یاحسین ، بی تو به شیون گذشت
بعد تو چون شام غم ، به روز روشن گذشت
غصه ی بی یاوری ، سختی درد و بلا
لب نکند بازگو ، آنچه که بر من گذشت
زینب غمدیده را ، داغ برادر شکست
در دل دریای غم ، بعد برادر نشست
سروری هر اربعین ، از دل زینب بگو
بانوی صبر و عزاست مُهر برادر به دست
یک اربعین یا حسین زخم زبانم زدند شعله به جانم زدند
******
- جمعه
- 2
- مهر
- 1400
- ساعت
- 23:59
- نوشته شده توسط
- نخل بی سر
- شاعر:
-
محمدرضا سروری
ارسال دیدگاه